بهار توبه شکن میرسد چه چاره کنم؟
یک سال دیگر هم گذشت ولی هنوز تو از من دلگیری!مدتهاست که دیگر نگاهت را نمیفهمم،مدتهاست میخواهم بگویم ولی یا من دلم را گم میکنم یا تو!
دلی را که چندی پیش از زیر خروارها خاک پیدا کرده بودم دوباره جایی نچندان دور جا گذاشتمش! این دل چه کرده که مدام باید آواره باشد،نمیدانم به چه جرمی!؟
شاید به جرم نبودن!شاید به جرم ندانستن و نخواستن!خواستم بگویم نتوانستن از خودم شرمگین شدم!
امسال را باید بود،باید خواست،باید دانست و باید رسید!نه به خاطر خودم به خاطر دلم زیرا رضایت تو در رضای دل است!و دل در گرو دوست و دوست ... !
«اللهم عجل لولیک الفرج»
ایاک نعبـــــــــــــــــــد گل پنهان نازنین
دارم زدست می روم ایاک نستعیــــــن
دارم زدست می روم از دست دوریــت
پلکی بزن عنایتــــی درد مراببیــــــــن
من قبله را به سمت تو تغییر میـــدهم
پیدا کنم نشانــــــــی اگر از تو در زمین
تنها امید من به تو و شانه های توست
ای عشق اولیــن من و عشق آخریــن
این کوچه باغ منتظر عطر بوی توسـت
ایاک نعبــــــــد و گلم ایاک نستعیــــــن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ